Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 137 (1061 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Gibt es eine günstigere Variante? U ارزانترش وجود دارد؟
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Gibt es einen Direktzug? U یک قطار مستقیم وجود دارد؟
Gibt es einen Nachtzug? U قطار شبانه وجود دارد؟
Es gibt ... U اینجا ... وجود دارد [دارند]
es mangelt an etwas [Dativ] U کمبود چیزی وجود دارد
Gibt es einen Schnellzug? U قطارویژه تندرو وجود دارد؟
es besteht [ herrscht] Mangel an etwas [Dativ] U کمبود چیزی وجود دارد
Gibt es einen früheren Zug? U یک قطار که زودتر برود وجود دارد؟
Gibt es einen späteren Zug? U یک قطار که دیرتر برود وجود دارد؟
Seit wann besteht das Problem? U از چه زمانی این مشکل وجود دارد؟
Keine Regel ohne Ausnahme. U برای هر قانونی استثنائی وجود دارد.
Gibt es eine Ermäßigung für Kinder? U تخفیف برای بچه ها وجود دارد؟
Gibt es eine Ermäßigung für Wochenende? U تخفیف برای آخر هفته وجود دارد؟
Auf 260 Einwohner kommt ein Arzt. U برای هر ۲۶۰ ساکن یک پزشک وجود دارد.
Gibt es eine Ermäßigung für Vorverkauf? U تخفیف برای پیش فروش وجود دارد؟
Da steckt mehr dahinter. U ارزش [و یا حقایق] پنهان در مورد چیزی وجود دارد.
Gibt es Sonderangebote für diese Reise? U معامله باصرفه برای این سفر وجود دارد؟
Gibt es hier Altertümer? U آیا اینجا آثار باستانی [اشیا عتیقه و جاهای قدیمی] وجود دارد؟
Etwas günstigeres? U ارزانترش را [ندارید] ؟ [اصطلاح روزمره]
Wände haben Ohren <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
Existenzberechtigung {f} U حق وجود
trotz [Genitiv] [Dativ] <prep.> با وجود
Existenz {f} U وجود
Bestehen {n} U وجود
Dasein {n} U وجود
Ich habe das Gefühl [so eine Ahnung] , dass es diesmals anders ist. U بدلم برات شده که این بار فرق دارد. [سخت گمان دارم که این بار فرق دارد.]
obgleich <conj.> U با وجود اینکه
aber <conj.> U با وجود این
bestehen U وجود داشتن
mit aller <adv.> U با [وجود] همه
Trotzdem U با این وجود
bei aller <adv.> U با [وجود] همه
wenngleich <conj.> U با وجود اینکه
da sein U وجود داشتن
vorkommen U وجود داشتن
Faktum {n} U وجود مسلم
gegenwärtig sein U وجود داشتن
Existenzphilosophie {f} U وجود گرایی
obwohl <conj.> U با وجود اینکه
Existenzfrage {f} U مسئله وجود
Deismus {m} U اعتقاد به وجود خدا
aber trotzdem U اما با وجود این
trotz allem U با وجود همه [چیز]
Deist {m} U قائل به وجود خدا
trotz alledem U با وجود همه [چیز]
an Geister glauben U به وجود ارواح عقیده داشتن
seinen Warnungen zum Trotz U با وجود همه هشدارهای او [مرد]
obschon <conj.> U با وجود اینکه [اصطلاح رسمی ]
Es besteht kein Grund zur Sorge. U دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
Es besteht kein Grund zur Besorgnis. U دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
Kein Anschluss unter dieser Nummer. U همچنین شماره تلفنی وجود ندارد.
nicht klüger sein als zuvor [vorher] <idiom> U ملتفت نشدن [با وجود نشانه ها و توضیحات]
Keine Rückgabe. U پول خرد وجود ندارد. [برای پس دادن]
Kein Rückgeld. U پول خرد وجود ندارد. [برای پس دادن]
Sosehr er sich auch bemühte, ... U با این وجود که او [مرد] سخت تلاش کرد ...
Es besteht kein Anlass, etw. zu tun. U دلیلی وجود ندارد که کاری انجام شود.
Ach, was soll's! U اه مهم نیست! [اه با وجود این کار را میکنم!]
Kein Wechselgeld. U پول خرد وجود ندارد. [برای پس دادن]
Es besteht keine Gefahr, dass sich das wiederholt. U خطری وجود ندارد که آن دوباره اتفاق بیافته.
Dreifaltigkeit {f} U سه گانگی [معتقد به وجود سه اقنوم در خدای واحد] [تثلیث]
Trinität {f} U سه گانگی [معتقد به وجود سه اقنوم در خدای واحد] [تثلیث]
Dreieinigkeit {f} U سه گانگی [معتقد به وجود سه اقنوم در خدای واحد] [تثلیث]
Ich glaube, daran besteht kein Zweifel. U من فکر نمی کنم که در مورد آن تردیدی وجود داشته باشد.
das Rad neu erfinden <idiom> U هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
das Rad noch einmal erfinden <idiom> U هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
Er hat dienstfrei. U او مرخصی دارد.
Ist es möglich? U امکان دارد؟
es kommt darauf an U بستگی دارد [به]
Wie weit? U چقدر فاصله [دارد] ؟
Es gibt ein Problem mit meinem Zimmer. U اتاق من اشکال دارد.
Er neigt zu Erkältungen. U او تمایل به سرماخوردگی دارد.
so weit es möglich ist U تا آنجایی که امکان دارد
die Ausfuhr von ... ist prämienbegünstigt. U صدور ... جایزه دارد.
je nachdem U این بستگی دارد
es kommt drauf an U این بستگی دارد
selten verwendet U بندرت کاربرد دارد
kaum verwendet U بندرت کاربرد دارد
es hängt ganz davon ab U این کاملا بستگی دارد
Kostet das eine Gebühr? U جریمه دارد؟ [لغو رزرو]
Was habe ich denn davon? <idiom> U این چه سودی برای من دارد؟
das bricht nicht ab <idiom> U همینطور ادامه دارد [موضوعی]
ein mir gewogener Mensch U کیسی که با من میانه خوبی دارد
Der Bus nach ... hält hier an. U اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
Er ist anderer Meinung. U نظر او [مرد] فرق دارد.
Was ist mit ihm? U مگر او [مرد] چه عیبی دارد؟
Er behauptet, Sie zu kennen. U او [مرد] ادعا دارد او [زن] را بشناسد.
Flug und Unterkunft sind im Preis inbegriffen. U بها پرواز و مسکن را در بر دارد.
etwas mangelt Jemandem U کسی کمبودی چیزی را دارد
Das ist eine Spirale ohne Ende! این رشته سر دراز دارد.
es spukt [in dem Haus] U [این خانه] روح دارد
Ein Würfel hat 6 Seiten. U یک مکعب ۶ تا وجح دارد. [ریاضی]
Das Rad eiert ein wenig. U این چرخ کمی تاب دارد.
Ballkünstler {m} U کسی که بر توپ تسلط مطلق دارد
Bahnkörper {m} U ریل و سکویی که زیر آن قرار دارد
Bluthund {m} U سگ شکاری که شامه بسیار تیزی دارد
Da kommt noch etwas. <idiom> U باز هم هست. [هنوز ادامه دارد]
Da kommt noch mehr. <idiom> U باز هم هست. [هنوز ادامه دارد]
Jimmy Carter ist an Krebs erkrankt. U جیمی کارتر بیماری سرطان دارد.
Es ist fraglich, ob ... U این جای بحث دارد که آیا ...
Was ist mit ihm? U این چه ناراحتی دارد؟ [اصطلاح روزمره]
Das Zimmer ist muffig. U اتاق بوی ناگرفته پوسیده دارد.
Dover liegt im Süden Englands. U دور در جنوب انگلیس قرار دارد.
Ich bin zwar sein Vater, aber ... U واقعیت دارد که من پدرش هستم اما ...
um zu sehen, aus welchem Holz er geschnitzt ist <idiom> U تا ببینیم او [مرد] چقدر توانایی [تحمل] دارد
nur <adv.> U به غیر از [در جمله های منفی کاربرد دارد]
ausgenommen <adv.> U به غیر از [در جمله های منفی کاربرد دارد]
Dieses Buch verdient eine sorgfältige Lektüre. U این کتاب شایستگی خواندن با دقت را دارد.
außer <adv.> U به غیر از [در جمله های منفی کاربرد دارد]
Einmalpasswort {n} U اسم رمزی که تنها یک بار ارزش دارد
Einmalkennwort {n} U اسم رمزی که تنها یک بار ارزش دارد
Ein unüberschaubarer Personenkreis hat Zugriff auf die Daten. U گروه بیحسابی از افراد دسترسی به داده ها دارد.
Mein Schreibtisch steht am Fenster. U میز کار من کنار پنجره قرار دارد.
Briefkastenfirma {f} U شرکتی [درپناهگاه مالیاتی] که تنها صندوق پستی دارد
Wie jedes Kind verfügt sie nur über einen begrenzten Wortschatz. U مانند هر کودک، او [زن] وسعت واژگان محدودی در اختیار دارد.
Im internationalen Vergleich ist Deutschland führend. U در معیارهای بین المللی آلمان نقش پیشرو دارد.
Es ist eigenartig und doch wahr. U این عجیب است و در عین حال واقعیت دارد.
Der Erfolg hat viele Väter, der Misserfolg ist immer ein Waisenkind. U موفقیت چندین پدر دارد شکست همیشه یتیم است.
Warum ist die Banane krumm? <idiom> U من هم نمی دانم [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
Da muss ich etwas weiter ausholen. U این نیاز به کمی پیش زمینه [توضیح بیشتر] دارد.
Warum ist die Banane krumm? <idiom> U من هم جوابی ندارم. [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
Albino {m} U زال [کسی که از آغاز تولد پوست و موی سفید دارد]
Pickelgesicht {n} U عبارت زشت برای کسی که بدچور جوش روی صورتش دارد.
der Heilige Gral U جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
Das ist jetzt schon das dritte Jahr in Folge, dass [wo] die Fluggesellschaft rote Zahlen schreibt. U این سومین سال پی در پی است که شرکت هواپیمایی کسری در حسابش دارد.
Wenn der Mond einen Hof hat, so bedeutet das Regen. U وقتی ماه هاله دارد این علامت باران آمدن است.
ein Ohrfeigengesicht haben U صورتی داشته باشد که آدم دوست دارد سیلی اش بزند [اصطلاح روزمره]
falscher Freund U واژه ای در دو زبان که شبیه به هم هستند اما معنی آنها کاملا فرق دارد.
Nach dem Essen zieht er sich gerne in sein Arbeitszimmer zurück. U پس از شام او [مرد] دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
Wenn die Symptome weiterhin auftreten, ärztlichen Rat einholen [einen Arzt zu Rate ziehen] . U اگر ظهورعلایم بیماری ادامه دارد برای مشاورت به پزشک مراجعه شود.
Egal was du sagst, er wird immer etwas auszusetzen haben [ etwas finden, um dagegen zu reden] . U فرقی نمی کند چه بگویی او [مرد] همیشه ایرادی برای گرفتن دارد.
Stromsparen ist bei meinem Onkel eine fixe Idee. U در مورد صرفه جویی برق عموی من شپش درکلاه دارد. [خیلی مهم است برای او ]
Unterwegs ist Fotografieren strengstens verboten, man befindet sich schließlich auf Militärgelände. U در بین راه عکس برداری شدیدا ممنوع است، چرا که آدم در محوطه نظامی حضور دارد.
Die Hauptstraße geht halbrechts [schräg rechts] weiter. U این جاده اصلی به کمی راست [مورب در سمت راست] ادامه دارد.
Aber-Nazi {m} U کسی که ادعا دارد نازی نیست [اما در دلایلش و رفتارش نازی است]
Da kommt noch etwas. <idiom> U هنوز تمام نشده است. [هنوز ادامه دارد]
Da kommt noch mehr. <idiom> U هنوز تمام نشده است. [هنوز ادامه دارد]
Es wird Abend. <idiom> U هوا دارد تاریک می شود [شب می شود] . [اصطلاح]
Recent search history Forum search
1Stalking-Methoden
1Chia-Samen چه معنایی دارد ؟
2فعل کجای جمله قرارمیگیرد
1besser werden
1Brotzeit
1werdet ihr die Küche bald fertig geputzt haben?
1Die ldee
1chillen
1Angerufen يعني چي ؟
1Körperbewusstsein
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com